مرد آریایی

بیایید پارسی وار *زنها* را پاس بدارید ..
این بار اگر زن زیبا رویی را دیدید ..
هوس را زنده به گور كنید ..
و خدا را شكر كنید برای خلق این زیبایی .
زیر باران اگر دختری را سوار كردید ..
... ... جای شماره به او امنیت بدهید ..
او را به مقصد مورد نظرش برسانید
..نه به مقصد مورد نظرتان .
هنگام ورود به هر مكانی ..
... با لبخند بگویید: اول شما .
در تاكسی خودتان را به در بچسبانید نه به او ..
بگذارید زن ایرانی وقتی مرد ایرانی را در كوچه خلوت می بیند
احساس امنیت كند نه ترس ..
بیاییدفارغ از جنسیت .. كمی مرد باشید!

اهل سپهر

نیستم اهل زمین اهل این درد غمین 
اهل این غم،غصه ها،
اهل عشق بی وفا
اهل خمر و آب جو،
اهل آن ذات نرو

نیستم اهل زمین،اهل نامرد زمین
اهل عشقم اهل عطر پاک او 
اهل مستی، مستی بی جام او

اهل رنگ آبی هفت آسمان
اهل شوق دیدن رخسار جان
نیستم اهل زمین،اهل نا اهل زمین
اهل این درد غمین،اهل نا مرد زمین

وای از لحضه هایم که بی تو بیداد می کنند

کاش لحظه هاییم نیز با تو مرده بودند

عشق کاغذی

دستمال کاغذی به اشک گفت:
قطره قطره‌ات طلاست
یک کم از طلای خود حراج می‌کنی؟
عاشقم.. با من ازدواج می‌کنی؟

اشک گفت: ازدواج اشک و دستمال کاغذی!؟
تو چقدر ساده‌ای خوش خیال کاغذی!
توی ازدواج ما، تو مچاله می‌شوی
چرک می‌شوی و تکه‌ای زباله می‌شوی
پس برو و بی‌خیال باش
عاشقی کجاست؟ تو فقط دستمال باش!

دستمال کاغذی، دلش شکست
گوشه‌ای کنار جعبه‌اش نشست
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
در تن سفید و نازکش دوید خون درد

آخرش، دستمال کاغذی مچاله شد
مثل تکه‌ای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد
چرک و زشت مثل این و آن نشد

رفت اگرچه توی سطل آشغال
پاک بود عاشق و زلال
او با تمام دستمال‌های کاغذی فرق داشت
چون که در میان قلب خود دانه‌های اشک کاشت.